ادامه نبوت...
ویژگیهای انبیاء
ارتباط با عالم غیب
نوشتار اصلی: وحی
یکی از مهمترین و اصلیترین ویژگی پیامبران الهی، توانایی آنان در ارتباط با عالم غیب و دریافت پیامهای الهی از طریق وحی میباشد. وحی در اصطلاح دینی به معنای آموزهای ویژه و آگاهی قطعی است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسانهای برگزیده عطا میگردد و نتیجه آن گشوده شدن روزنهای به عالم غیب وافقهای نوینی از آسمان معنا به روی انبیاء است. [۵۳]
توانایی ارائه معجزه
نوشتار اصلی: معجزه
هر پیامبری که از جانب خدا مبعوث میشود از قدرت و نیرویی خارق العاده برخوردار است و با آن قدرت، یک یا چند عمل انجام میدهد که بشر عادی قدرت انجام آنرا ندارد و مافوق قدرت بشر است. این کار نشان دهنده بهرهمندی او از آن کمک الهی و نیروی خارق العاده الهی است و گواه راستین بودن دعوت او و آسمانی بودن سخن اوست.
این امر، معجزه نامیده میشود و عبارتست از امر خارق العادهای که همراه با ادعای نبوت و تحدّی است و کسی توان مقابله با آن و از بین بردن عمل او را ندارد. [۵۴]
عصمت
نوشتار اصلی: عصمت
یکی دیگر از مشخصات پیامبران، مصون بودن آنان از انجام کارهایی است که موجب بیاعتمادی مردم به آنها میگردد. عصمت از دیدگاه متکلمان امامیه، عبارت است از امتناع و خودداری اختیاری انسان از انجام گناه به واسطه لطفی که خداوند در حق او انجام داده است.[۵۵] این ویژگی، ملکه نفسانیای و لطفی از ناحیه خداوند به بندهاش است به نحوی که دیگر انگیزهای برای ترک اطاعت یا انجام معصیت در او نیست، هرچند توان انجام معصیت را دارد.[۵۶]
عصمت پیامبران چندین حوزه را دربر میگیرد:
- عصمت از شرک و کفر
- عصمت در دریافت، حفظ و ابلاغ وحی
- عصمت در عمل به احکام شرعی
- عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
- عصمت از خطا در امور عادی روزمره.
ولایت
نوشتار اصلی: ولایت
ولایت عبارتست از یک نحوه تقرب به خداوند که مجوز نوع خاصی از تصرف در امور دیگر انسانها و سرپرستی آنان میشود. [۵۷] این ولایت بر دو قسم تکوینی، تشریعی میشود.
- ولایت تکوینی یا ولایت بر تکوین
این ولایت عبارتست از سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرفی عینی در آنها که مستلزم تغییری در وضعیت آنان است. ولایت تشریعی نیز خود بر چند قسم است: ولایت تفسیری، ولایت اجتماعی و زعامت سیاسی، و ولایت بر تشریع احکام شرعی.
·
- ولایت تفسیری: عبارت است از حق تفسیر و تبیین قرآن کریم به صورتی که خطایی در آن نیست.
- ولایت اجتماعی: عبارت است از حق منحصر به فرد رهبری و حکمرانی بر دیگر انسانها که از ناحیه خداوند به برخی افراد داده شده است.
- ولایت بر تشریع احکام: عبارت است از حق وضع و تشریع احکام شرعی.[۵۸]
ولایت به تمام اقسامش، مخصوص خداوند است و در برخی موارد به پیامبران و انسانها حق اعمال ولایت داده شده است. پیامبران دارای ولایت تکوینی و ولایت اجتماعی هستند و پیامبرانی که دین جدیدی نیاورده و دارای ولایت تفسیری نیز هستند.
اما در مورد ولایت بر تشریع احکام، نظر مشهور امامیه این است که تنها پیامبر اسلام(ص)، آن هم تنها در چند حکم خاص، چنین حقی داشته اشت و غیر از خداوند هیچ انسان دیگری حق ندارد حکم اولی شرعی بگذارد. این موارد خاص عبارتند از: اضافه نمودن دو رکعت بر نماز چهار رکعتی و رکعت سوم به نماز مغرب، استحباب سه روز در هر ماه، تحریم همه چیزهای مست کننده علاوه بر شراب.[۵۹]
حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی
یکی دیگر از ویژگیهای مهم در پیامبران الهی حجیت کلام ایشان برای مردم است. این ویژگی پیامبران که ناشی از ولایت و عصمت آنان از گناه و خطا میباشد، بدین معناست که ضمانت کلام پیامبران به خاطر براهین و دلایلی که اقامه میکنند نیست، بلکه شخصیت ذاتی و حقوقی شخص رسول است، که تضمین کننده صحت کلام وی و تبعیت کردن مردم از آن میباشند؛ یعنی پس از آنکه مردم نبوت ایشان را قبول کردند، برای سایر مدعیات و پیامهای آنان، دلیلی از آنها نمیخواستند. [۶۰]
پشتوانه کلامش، شخصیت خودش است نه دلیلی که اقامه میکند. البته منظور این نیست که سخنان پیامبر، استدلال پذیر و معقول نیست، بلکه این سخن بدین معناست که وی برای سخنش دلیل نمیآورد. [۶۱] به واسطه وجود همین ویژگی در پیامبران الهی است که اطاعت از ایشان همسنگ با اطاعت از خداوند بر بندگان لازم و واجب دانسته شده است ([۶۲] و به مردم امر شده است که از دستورات پیامبران نیز همانند فرامین خداوند اطاعت نمایند. [۶۳]
علم غیب و خدادای
نوشتار اصلی: علم غیب
پیامبران الهی که به منظور رساندن بندگان به کمال و نزدیکی به درگاه خداوند، دارای ولایت باطنی و اجتماعی بودهاند، برای انجام بهتر وظایف رهبری و هدایت مردم، لازم بوده است که از تشریع احکام و ملاکهای آن آگاه بوده و علم به برخی امور تکوینی داشته باشند. قرآن کریم از علم و حکمت به عنوان دو ویژگی پیامبران خدا نام میبرد و آگاهی و علم ایشان را به چند امر متذکر میشود. قلمرو این علم در امور زیر بوده است: علم به کتابهای آسمانی دیگر، علم به اسمای الهی و امور تکوینی، [۶۴] علم به برخی علوم دیگر مانند آگاهی حضرت داود از نحوه ساخت زره، [۶۵] آگاهی حضرت سلیمان به زبان پرندگان و نحوه به کار گرفتن جن [۶۶] و یا اعطای علم تعبیر خواب به حضرت یوسف[۶۷] و علم غیب.
علم غیب عبارتست از آ گاهی نسبت به امور پنهان از حس که قابل مشاهده با حواس ظاهر نمیباشد. این علم مخصوص خداوند است که به کسانی که صلاحیت دارند واز این آگاهی سوء استفاده نمیکنند به میزان ظرفیت وجودیشان از این علم بخشیده میشود.[۶۸]
حکمت تکرار ارسال پیامبران
از ابتدای آفرینش انسان، به جهت نیازمندی بشر به ابزار هدایت، پیامبران الهی وجود داشتهاند. تعداد این پیامبران و علت تکرار پیامبران، سوالی است که ذهن را به خود مشغول میکند. چرا این تعداد پیامبر به میان جوامع آمده است؟ چرا از ابتدا، دین کامل به مردم ارائه نشد؟ با مراجعه به منابع دینی با چندین عامل به عنوان فلسفه تکرار بعثت انبیاء برمیخوریم که عبارتند از:
- حفظ آموزههای اصیل دینی از خطر تحریف و فراموشی:
نوشتار اصلی: تحریف کتابهای آسمانی
یکی از اصلیترین عوامل ارسال پیامبران متعدد برای هدایت بشر، تحریف آموزههای دینی توسط مردم بوده است. به مرور که انسان بر روی زمین قرار گرفت و روابط اجتماعی بین آنها شکل گرفت، اختلاف نظر بین مردم نمایان شد. زورمندان به دنبال بهره گیری و استثمار مردم ضعیف بودند و پیامبران الهی، یکی از اهداف خود را تشکیل جامعه آرمانی و همراه با برابری و برادری میدانستند، به مقابله با این افراد پرداختند. طبیعی است که در این شرایط، آنان یکی از راحتترین راههای مبارزه با انبیاء را تحریف محتوای دعوت آنان بدانند و سعی در تحریف آموزههای اصیل دینی داشته باشند. [۶۹] تحریف در دو حوزه اعتقادی و عملی؛ مانند دختر دانستن فرشتگان، فرزند خدا دانستن عیسی و عزیر، و تثلیث در حوزه اعتقادات و جابجا نمودن حلال و حرام الهی و بدعت در حوزه اعمال شکل گرفت. [۷۰]
به جهت ماندگار ماندن پیامهای الهی در میان مردم و فراموش نشدن آن و جلوگیری از تحریف لازم است که در هر دوره تاریخی افرادی باشند تا تبلیغ آموزههای قبلی یا با آوردن دوباره پیامهای صحیح از جانب خداوند، آموزههای دینی را به صورت سالم و عاری از تحریف در دسترس آنان قرار دهند.
- ناپدید شدن کتابهای آسمانی:
بر اساس روایتی که از ابوذر نقل شد، کتابهای زیادی از جانب خداوند به جهت هدایت بشر، بر پیامبران الهی نازل شده است. با این حال پیروان ادیان مختلف به واسطه عدم رشد و بلوغ فکری، با گذر زمان نتوانستند این کتابها را حفظ نمایند و بیشتر آنها ناپدید شده و از دسترس مردم و نسلهای بعدی دور ماند. [۷۱]بنابراین باید، پیامبران بعدی بیایند تا یا به توضیح در مورد کتابهای ناپدید شده پرداخته و آموزهها و احکام آنها را برای مردم بیان نمایند و یا با آوردن دین جدید، نسخه جدیدتری از برنامه هدایت و سعادت انسان ارائه نماید.
- اختلاف مقتضیات و نیازها:
اگرچه آموزههای اساسی در تمام ادیان الهی مشترک بوده و ثابت و تغییر ناپذیر است، اما برخی از آموزههای دین بر حسب نیازها و مقتضیات زمانه و مصالح، وضع شده است و با تغییر نیازها، شرایط و مصالح آنها، احکام آن نیز تغییر خواهد نمود. [۷۲] مثلا برخی از احکام در دین یهود، به واسطه تنبیه بنی اسرائیل به واسطه نافرمانی هایشان و به علت فرمانبردار نمودن آنها و تقویت روح عبودیت در آنان بوده است و معلوم است که با برطرف شدن این خصیصه یا تغییر مخاطب آن، دیگر این مصلحت وجود نخواهد داشت و حکم آن نیز نسخ میشود.
- رشد فهم و استعداد بشر:
بشریت با گذشت زمان و با تغییر شرایط زندگی و به کار گیری عقل جمعی و فردی و با کمک آموزه هایی که پیامبران الهی در اختیار آنان قرار میداد، به مرور روند تکاملی را در پیش گرفت و هر چه بر عمر انسان افزوده میشد، استعداد وی برای دریافت پیامهای جدیدتر و کاملتر فزونی مییافت. این امر را میتوان با تحقیق در آموزههای ادیان و مقایسه آنها با یکدیگر، به دست آورد. به همین جهت برخی فلاسفه اسلامی معتقدند استعداد انسان از زمان حضرت آدم تا امت اخر الزمان روبه ترقی است و به همین جهت، لازم است انبیاء پی در پی بیایند و به میزان استعداد امت زمان خویش، برنامه سعادت را بیاورند [۷۳]
تعداد پیامبران
بر اساس گزارشی که برخی روایات ارائه میدهد، تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار نفر بوده است. این مطلب در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است خداوند برای ارشاد مردم، در مجموع صد و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاده است. در این مورد، روایت معتبری از حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نقل شده است.
«خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که من از همۀ آنان گرامیتر و مقربتر هستم؛ و نیز به همین تعداد، یعنی صد و بیست و چهار هزار، وصّی آفرید که از میان آنها علی نزد او برتر و گرامیتر است.» [۷۴]
اولین پیامبر
نوشتار اصلی: آدم
آدم، نخستین انسان و پدر همه انسانها است. خداوند روح خود را در کالبد او دمید، [۷۵] آنگاه خود را به جهت خلقت آدم ستود.[۷۶] فرشتگان مامور شدند که بر او سجده کنند.[۷۷] همسر او حوا بوده است.[۷۸] به جهت خوردن میوه ممنوعه از بهشت اخراج شد. او اولین خلیفه خدا بر روی زمین و اولین پیامبر الهی است.
آخرین پیامبر
نوشتار اصلی: حضرت محمد صلی الله علیه و آله
محمد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم (عام الفیل/۵۷۰م. مکه–۱۱ه.ق./۶۳۲م. مدینه) از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی و معجزه اصلی او قرآن است. پدرش عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب است. در جوانی با خدیجه فرزند خویلد ازدواج کرد و از این ازدواج حضرت فاطمه به دنیا آمد. در چهل سالگی در غار حراء به پیامبری مبعوث شد. دینی که او ترویج داد، اسلام بود و محتوای اصلی دعوت او، به یکتاپرستی و اخلاق بود. او حاکم، قانون گذار، مصلح اجتماعی و فرمانده جنگی بود. در راه تبلیغ دین خود، زحمات زیادی دید و جنگ های زیادی بر علیه او از جانب مشرکان و یهودیان شکل گرفت. الگو:شجره نامه پیامبر اسلام
پیامبران دارای کتاب
نوشتار اصلی: کتابهای آسمانی
برخی از پیامبران الهی دارای کتاب آسمانی بودهاند. پیام الهی که توسط این پیامبران دریافت میشد در مجموعهای به نام کتاب مقدس یا کتاب آسمانی قرار میگرفت.این کتابها، پایه دین پیروان آن دین و ملاک عمل و اعتقادات آنان بوده است. این کتابها عبارتند از:
- کتاب، حضرت نوح؛
- صحف، حضرت ابراهیم؛
- زبور، حضرت داود؛
- تورات، حضرت موسی؛
- انجیل، حضرت عیسی؛
- قرآن، حضرت محمد.[۷۹]
پیامبران تبلیغی و تشریعی
زندگی انسانها تا عصر حضرت نوح، زندگی ساده و بدون گرفتاریهای زندگی اجتماعی بوده است. به گونهای که جهت برآوردن احتیاجات اجتماعی و مناسبات گروهی، نیازی به وضع قوانین و احکام اجتماعی احساس نمیشد. زورمداران ظهور ننموده بودند و به همین جهت بود که تا زمان ظهور حضرت نوح تنها به تبیین آموزههای وحیانی نیاز بوده است و تنها تفاوت میان انبیا تا آن زمان، تحول در کیفیت و میزان تعالیم دینی بوده است. چنین نبوتی که تا پیش از رسالت حضرت نوح وجود داشته است، گفته میشود و مراد از آن این است که این پیامبران از آدم گرفته تا شیث و ادریس نبوت تعریفی و تبلیغی، تنها موظف بودهاند که به تبیین و تبلیغ آموزههای اعتقادی دین مانند وجود خدا و صفاتش و اصل معاد بپردازند.
اما با رشدی که بشر در زندگی خود پیدا نمود و با تشکیل و گسترش اجتماعات، و ایجاد تضادهای اجتماعی میان افراد جامعه و پیدایش طبقه زورمدار و ثروتمند، هر روز مخالفتها با دستورهای خداوند از سوی افرادی که دین موقعیت آنها را به خطر میانداخت بیشتر میشد. به همین جهت، پیامبران الهی از این به بعد علاوه بر وظیفه تبیین و تبلیغ آموزههای دینی، موظف بودهاند که با الهام از وحی، به تبلیغ احکام، و تأدیب مردم نسبت به آموزههای اخلاقی و وضع قوانین و مقررات عبادی، سیاسی و اجتماعی بپردازند و خلاصه، از جانب خدا برای بشر قانون و دستورالعمل بیاورند.[۸۰] به چنین نبوتی که مخصوص پیامبران اولوا العزم بوده نبوت تشریعی گفته میشود.
پیامبران اولوالعزم
نوشتار اصلی: اولوا العزم
به تعدادی از پیامبران الهی، اولوالعزم گفته میشود. در مورد معنای اولوالعزم و تعداد آنان و آیا دارای رسالت جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود است، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. نظر مشهور این است منظور از این اصطلاح پنج پیامبر صاحب شریعت، یعنی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد علیهم السلام میباشند. [۸۱]
خاتمیت
نوشتار اصلی: خاتمیت
خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزههای مشترک همه مسلمانان است و به این معناست که
پس از حضرت محمد(ص) پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد. این عنوان از خود قرآن کریم
گرفته شده است. در آیه ۴۰ سوره احزاب قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای
حضرت محمد(ص) به کار برده است. اعتقاد به خاتمیت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم
در دورانهای بعدی، میان مسلمانان امری روشن و پذیرفته شده بوده است.[۸۲] این آموزه همواره از ضروریات
دین اسلام شمرده شده است، به این معنا که هر کس نبوت پیامبر را قبول کند، حتما
باید خاتمیت ایشان را نیز بپذیرد.[۸۳] در مورد حکمت ختم نبوت،
چندین عامل ذکر شده است؛ مانند مصون بودن قرآن از هرگونه تحریف، جامعیت و کمال دین
اسلام، تغییر نیازهای بشر و کمال و بلوغ عقلی مخاطبان.
نبوت عام و خاص
در یک دسته بندی کلی، مسائل مربوط به نبوت، به دو دسته عام و خاص تقسیم میشود. نبوت عام، به مسائلی اشاره دارد که در مورد تمام پیامبران مطرح میشود و نبوت خاص، ناظر به مسائلی است که صرفا در مورد پیامبر اسلام، طرح شده است.[۸۴]
پانویس
- پرش به بالا ↑ ابن منظور، ج۱، ص۱۶۲
- پرش به بالا ↑ طریحی، ج۱، ص۴۰۵
- پرش به بالا ↑ فیومی، ج۲، ص۵۹۱
- پرش به بالا ↑ خلیل بن احمد، ج۸، ص۳۸۲
- پرش به بالا ↑ جوهری، ج۱، ص۷۴
- پرش به بالا ↑ ابن منظور، ج۱۱، ص۲۸۳
- پرش به بالا ↑ دهخدا، ج۷، ص۱۰۵۸۴
- پرش به بالا ↑ خلیل بن احمد، ج۷، ص۳۴۱
- پرش به بالا ↑ خاتمی، ج۱، ص۱۲۱
- پرش به بالا ↑ جرجانی، التعریفات، ص۴۹
- پرش به بالا ↑ جمعی از نویسندگان، ص۱۵۹
- پرش به بالا ↑ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۴۵
- پرش به بالا ↑ سوره ابراهیم، آیه۱۱
- پرش به بالا ↑ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۲
- پرش به بالا ↑ سوره بقره، آیه۱۲۹
- پرش به بالا ↑ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر، ص۳۴
- پرش به بالا ↑ حلی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ص۴۰۳
- پرش به بالا ↑ حلی، الباب الحادی عشر، ص۳۴
- پرش به بالا ↑ صادقی، ص۱۸۴
- پرش به بالا ↑ ماوردی، ص۵۱
- پرش به بالا ↑ مصطفوی، ج۳، ص۱۱۶
- پرش به بالا ↑ مصطفوی، ج۳، ص۱۱۸
- پرش به بالا ↑ ماوردی، ص۵۱
- پرش به بالا ↑ بغدادی، اصول الدین، ص۱۵۴
- پرش به بالا ↑ عسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۵۳۱
- پرش به بالا ↑ عسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۳۶۲
- پرش به بالا ↑ کلینی، ج۱، ص۱۷۶
- پرش به بالا ↑ جرجانی، التعریفات، ص۱۰۵
- پرش به بالا ↑ انه کان مخلصا و کان رسولا نبیا: سوره مریم، آیه۵۱
- پرش به بالا ↑ سوره احزاب، آیه۲۸
- پرش به بالا ↑ سوره مائده، آیه۶۷
- پرش به بالا ↑ مصطفوی، ج۳، ص۱۱۶
- پرش به بالا ↑ ربانی گلپایگانی، صص۱۹و۲۰
- پرش به بالا ↑ مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۱۷۷و۱۷۸؛ مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، ص۱۶
- پرش به بالا ↑ ابن عربی، ج۲، ص۴۴۸
- پرش به بالا ↑ مدرسی، ص۲۵۷
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۴۱
- پرش به بالا ↑ سبزواری، محمد بن حبیب ص۵۵۸
- پرش به بالا ↑ سوره جمعه، آیه۲
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان...، ج۳، ص۱۹۹
- پرش به بالا ↑ کلینی، ج۸، ص۳۸۶
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان...، ج۱۲، ص۲۴۳
- پرش به بالا ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۹، ص۱۵۷
- پرش به بالا ↑ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۳۴
- پرش به بالا ↑ تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۸۵
- پرش به بالا ↑ فاخوری و خلیل الجرء، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۳۴۳
- پرش به بالا ↑ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۵
- پرش به بالا ↑ لاهیجی، شرح الاصول الخمسة، ص۳۸۰
- پرش به بالا ↑ پترسون و دیگران، ص۴۸
- پرش به بالا ↑ شریف مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۳۲۴؛ حلی، الالفین، ص۳۴۵
- پرش به بالا ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۴۳
- پرش به بالا ↑ مصباح یزدی، ص۲۳-۵۶
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، وحی یا شعور مرموز، ص۱۰۴
- پرش به بالا ↑ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۵
- پرش به بالا ↑ شریف مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ص۳۲۶
- پرش به بالا ↑ حلی، الباب الحادی عشر، ص۹
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان...، ج۶، ص۱۲
- پرش به بالا ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۲۴
- پرش به بالا ↑ کلینی، ج۱، ص۲۶۵
- پرش به بالا ↑ سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۳۵
- پرش به بالا ↑ سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۳۳
- پرش به بالا ↑ سوره نساء، آیه۵۹
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۸۸ و۳۸۹
- پرش به بالا ↑ علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، صص۴۶
- پرش به بالا ↑ سوره انبیاء، آیه۸۰
- پرش به بالا ↑ سوره نمل، آیه۱۶
- پرش به بالا ↑ سوره یوسف، آیه۲۱
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۹۳
- پرش به بالا ↑ مطهری، جامعه و تاریخ، ص۲۱۲
- پرش به بالا ↑ سوره انعام، آیه۱۴۰
- پرش به بالا ↑ مطهری، وحی و نبوت، ص۱۸۲
- پرش به بالا ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۱۳۶
- پرش به بالا ↑ صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، کتاب الحجة، ص۴۲۴
- پرش به بالا ↑ مجلسی، ج۱۱، ص۳۰
- پرش به بالا ↑ سوره حجر، آیه۲۹
- پرش به بالا ↑ سوره مومنون، آیه۱۴
- پرش به بالا ↑ سوره بقره، آیه۳۴
- پرش به بالا ↑ سوره نساء، آیه۱
- پرش به بالا ↑ ر.ک: کلینی، ج۱، ص۲۴۰
- پرش به بالا ↑ سبزواری، شرح الأسماء الحسنی، ص۵۵۲ و۵۵۳
- پرش به بالا ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۴۱ و ۱۴۲
- پرش به بالا ↑ آمدی، ص۳۶۰
- پرش به بالا ↑ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۱۶۲؛ نیز رجوع کنید به فاضل مقداد، ۱۴۱۲، ص۸۴؛ آلوسی، ج۲۲، ص۳۴
- پرش به بالا ↑ پرسمان دانشجویی
منابع
- ابن عربی، محی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، ۲۰۰۰م.
- آلوسی، محمودبن عبداللّه، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- آمدی، علی بن محمد، غایةالمرام فی علم الکلام، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره، ۱۳۹۱/۱۹۷۱ق.
- بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم: مکتبه آیت الله نجفی مرعشی، ۱۴۰۶ق، چاپ دوم.
- بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۱ق.
- پترسون مایکل، و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، ۱۳۸۹ش، چاپ هفتم.
- تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیة، قاهره:مکتبة الکلیات الازهریة، ۱۴۰۷ق.
- جرجانی، سید شریف، التعریفات، چاپ چهارم، تهران: ناصر خسرو، ۱۴۱۲ق.
- جرجانی، شرح المواقف، شرح المواقف، قم: الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق.
- جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیه، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۴۱۵ق.
- جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، چاپ ششم، قم: نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
- جوهری، صحاح اللغه، الصحاح اللغة، نرم افزار کتابخانه کلام نور، بیتا.
- حلی، حسن بن یوسف، الالفین، قم: موسسه الاسلامیه، ۱۴۲۳ق.
- حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، تهران: موسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ش.
- حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (مع التعلیقات)، چاپ چهارم، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- حلی، حسن بن یوسف، مناهج الیقین فی اصول الدین، تهران: نشردارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
- خاتمی، فرهنگ علم کلام، تهران: نشر صبا، ۱۳۷۰ش.
- دهخدا، علی اکبر،) لغت نامه، تهران: موسسه لغت نامه دهخدا، ۱۳۳۴ش.
- رازی، فخرالدین محمد، مفاتیح الغیب، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث، ۱۴۲۰ق.
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- سبزواری، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان فی تفسیر القران، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
- سبزواری، ملاهادی، شرح الأسماء الحسنی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش.
- سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، چاپ پنجم، تهران: موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۵ش.
- شریف مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، قم: دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
- شریف مرتضی، علی بن موسی، الذخیره فی علم الکلام، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- صادقی، هادی، درامدی بر کلام جدید، قم: کتاب طه و نشر معارف، ۱۳۸۳ش، چاپ دوم.
- صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، شرح اصول کافی، کتاب الحجة، تصحیح محمد خواجوی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم: نشر جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
- طباطبایی، محمد حسین، وحی یا شعور مرموز، بیجا: مرکز نشر و توزیع کتاب، ۱۳۳۷ش.
- طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
- طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۰۶ق، چاپ دوم.
- عسکری، حسین بن عبدالله، معجم الفروق اللغویة، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۳۸۴ش، چاپ سوم.
- فاخوریحنا و خلیل الجرء، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه محمد آیتی، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۵ش، چاپ دوم.
- فاضل مقداد، محمد بن حسن، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، چاپ صفاءالدین بصری، مشهد، ۱۴۱۲ق.
- فاضل مقداد، محمد بن حسن، النافع یوم الحشر، شرح الباب الحادی عشر (در ضمن کتاب باب حادی عشر مع شرحیه)، تهران: موسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، چاپ دوم، قم: نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
- فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، چاپ دوم، قم: نشر هجرت، ۱۴۱۴ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: دار الکتاب، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم.
- قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، قم: نشر انوار الهدیم، ۱۴۱۶ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- لاهیجی، عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- ماوری، علی بن محمد، اعلام النبوة، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۹۸۷ق.
- مدرسی، محمد تقی، من هدی القران، تهران: نشر دارمحبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، قم: انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش.
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، چاپ هفدهم، تهران: موسسه چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات، ۱۳۸۴ش.
- مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، تهران، نشر صدرا، ۱۳۷۲ش.
- مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۵ش.
- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، قم: کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.