نبوت به معنای پیغام آوری از جانب خداوند برای هدایت انسانها است. آموزه نبوت را از اصول دین به شمار آوردهاند که باور به آن شرط مسلمانی است. در اسلام به معنای پیامبریِ حضرت محمد(ص)و پیامبرانی است که در قرآن یا سنت نبوی، از آنها به عنوان پیامبران الهی یاد شده است. نبوت با حضرت آدم(ع)آغاز شده و بنابر آیه صریح قرآن کریم، با نبوت حضرت محمد(ص)پایان یافته است و شیعیان و اهل سنت در این باور با یکدیگر همراهند.
محتویات
- ۱ مفهوم شناسی
- ۲ ضرورت ارسال پیامبران
- ۳ اهداف و فوائد بعثت انبیاء
- ۴ ویژگیهای انبیاء
- ۴.۱ ارتباط با عالم غیب
- ۴.۲ توانایی ارائه معجزه
- ۴.۳ عصمت
- ۴.۴ ولایت
- ۴.۵ حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی
- ۴.۶ علم غیب و خدادای
- ۵ حکمت تکرار ارسال پیامبران
- ۶ تعداد پیامبران
- ۷ اولین پیامبر
- ۸ آخرین پیامبر
- ۹ پیامبران دارای کتاب
- ۱۰ پیامبران تبلیغی و تشریعی
- ۱۱ پیامبران اولوالعزم
- ۱۲ خاتمیت
- ۱۳ نبوت عام و خاص
- ۱۴ منابع مطالعاتی
- ۱۵ پانویس
- ۱۶ منابع
مفهوم شناسی
معنای لغوی
نبوت از ریشه نبأ یا نبو است. این ماده در زبان عربی در چند معنا به کار رفته است که عبارتند از: خبردهنده، [۱] مکان مرتفع، [۲] خروج از مکان[۳] راه روشن، [۴] و صدای مخفی.[۵]
رسالت، اسم مصدر [۶] از ریشه "ر س ل" و به معنای پیام، کتاب، پیغمبری، مأموریت و فرستادگی میباشد.[۷] و جمع آن رسائل [۸] و رسالات [۹] است.
رسول، نیز مصدر از ماده رسل است که در اصل به معنی برخاستن همراه با آرامش است و در اصطلاح دینی به معنای پیام آور و فرستاده برای تبلیغ احکام [۱۰] و مطالبی است که به او وحی شده است. [۱۱]
تلفظ صحیح نبی
با توجه به نظر اکثر لغت شناسان، تلفظ لفظ نبی، به این صورت است که اگر نبی از ماده نبأ (همراه با همزه) گرفته شده باشد، لفظ نبی را هم با همزه (: نبیء) میتوان تلفظ کرد و هم بدون همزه (:نبی). هرچند در این صورت، استعمال بدون همزه فصیحتر است. ولی اگر نبی از نباوة و نبوّة و به معنای علو و بلندی منزلت گرفته شده باشد، حتما باید نبی را بدون همزه به کار برد. [۱۲]
معنای اصطلاحی
در مورد معنای اصطلاحی نبوت، اندیشمندان اسلامی از هر مسلک و مرامی تعریفی برای نبوت ذکر نمودهاند. عدهای نبوت را با لوازم و ویژگیهای آن بیان نمودهاند و عدهای دیگر، سعی در ارائه تعریف دقیق و جامعی از آن داشتهاند. ویژگی مشترک در تمامی این تعریفها، چند نکته است:
- نبی، حتما انسان است؛ [۱۳]
- هدف دعوت، هدایت انسانها است؛ [۱۴]
- محتوای دعوت، معارف الهی و معارفی است که از جنبه نظری و عملی در زندگی مردم و رساندن آنان به سعادت دنیا و آخرت موثر باشد؛ [۱۵]
- منبع خبر، خداوند است؛ [۱۶]
- دریافت وحی بدون وساطت بشر دیگر؛ [۱۷]
- پیام الهی را به مردم ابلاغ میکنند. [۱۸]
بنابراین میتوان پیامبر را انسانی دانست که به جهت هدایت انسانها برانگیخته شده تا معارفی را بدون واسطه انسانی دیگر، از مبدا الهی دریافت و به مردم ابلاغ نماید. [۱۹] در این صورت، چندین مولفه را میتوان به عنوان قیدهای تعریف نبی به شمار آورد.
نبی و رسول
تفاوت و نسبت میان نبی و رسول یکی دیگر از مباحث دامنه دار علم کلام است. از آن جا که در برخی آیات قرآن کریم، مانند آیه ۴۰ سوره احزاب برای رسول گرامی اسلام(ص) لفظ رسول و نبی همراه با هم ذکر شده است، بحث مفصلی میان متکلمان و مفسران در باره نسبت بین این دو کلمه درگرفته است.
عدهای معتقدند که رسول و نبی از نظر مفهومی مترادف و از نظر مصداقی نیز یکی هستند و رسول همان نبی است و نبی همان رسول. [۲۰] ولی نظر مشهور این است که نبی و رسول، از نظر مصداق عام و خاص مطلق هستند. یعنی هر رسولی، نبی است ولی هر نبیای، رسول نیست. بنابر این نظر نبوت مقام رفیعی فوق مراتب مورد دسترس مردم است و همین مقام زمینه ساز اعطای منصب رسالت به برخی انبیاء میباشد. [۲۱]
شباهت
رسالت نیز مانند نبوت، مقام خلافت بر بندگان از سوی خدا و واسطه شدن بین خدا و بندگان است. رسول، چیزی جز آن چه خدا خواسته است را نمیخواهد و جز انجام رسالت و رساندن فرمان خداوند به بندگان، هدف دیگری ندارد. [۲۲]
تفاوت
در مورد تفاوت میان رسول و نبی، میان متکلمان موافق با نظریه اختلاف میان این دو، نظرات مختلفی ایجاد شده است. [۲۳] مهمترین اقوال در این زمینه عبارتند از:
- رسول، پیامبر صاحب شریعت جدید است و یا برای نسخ کردن برخی از احکام شریعت سابق مبعوث شده است؛ [۲۴] و نبی، پیامبری است که جهت تبلیغ و تبیین احکام و معارف شریعت سابق مبعوث شده است. [۲۵]
- رسول، کسی است که در خواب و بیداری به او وحی میگردد و فرشته وحی را در هر دو حال میبیند، بر خلاف نبی که تنها در حال خواب به او وحی میگردد و در خواب فرشته وحی را میبیند. [۲۶] [۲۷]
- وحی بر رسول از وحی بر نبی، عالیتر است. وحی بر رسول، از طریق جبرئیل است، بر خلاف نبی که وحی را از طریق فرشته دیگر، الهام قلبی یا رویای صادقه دریافت مینماید. [۲۸]
البته تمام این تفاوتها به یک دلیل نادرست است؛ زیرا این دو لفظ بر یک پیامبر اطلاق شده است، مانند اطلاق رسول و نبی برای حضرت مسیح(ع) [۲۹] یا بر پیامبر اسلام(ص).
در برخی روایات، در توجیه این ایراد گفته شده، در چنین مورادی خطاب نبی به خاطر این است که در آن خطاب، بحث درمورد امور شخصی آن پیامبر است، مانند: «یا ایها النبی قل لازواجک» [۳۰] و خطاب رسول به خاطر این است که مورد بحث، تحمل رسالت ایشان و محتوای رسالت عمومی است، مانند: «یا ایها الرسول بلغ» [۳۱][۳۲]
ضرورت ارسال پیامبران
مسئله نیازمندی انسان به دین و ضرورت انبیاء از مباحث مهم کلامی است که پیوسته مورد توجه متکلمان و فلاسفه بوده است. این بحث از زمانهای گذشته محل بحث علمای مختلف بوده است. در این میان تنها گروهی از پیروان آیین هندو به نام براهمه، بعثت پیامبران الهی و نزول شرایع آسمانی را لغو میدانستند و سایر اندیشمندان با قبول پسندیده بودن و حکمت آمیز بودن بعثت، در مورد ضرورت یا عدم ضرورت آن بر سوی خداوند بحث داشتهاند. در قرون اخیر نیز، برخی فلاسفه مغرب زمین با افیون خواندن ادیان، وجود ادیان و پیامبران الهی را نه تنها ضروری نمیدانند بلکه آنرا زیان بار و مانع رشد و آزادی بشر و افیون ملتها معرفی کردهاند.[۳۳] استدلالهای مختلفی برای این مسئله ارائه شده است. برخی از این استدلالها، جنبه برون دینی دارد و برخی صرفا بر اساس مبانی ومباحث دینی.
رویکرد برون دینی
بر اساس این رویکرد که بر اساس مباحث نظری علوم انسانی تبیین میشود، ارسال پیامبران ضرورت دارد. این رویکرد با چند مقدمه همراه است:
- خداوند، آفریننده انسان است؛
- خداوند، حکیم است و از آفرینش خود، هدفی را دنبال میکند؛
- هدف او از آفرینش انسان، رسیدن به کمال است؛
- انسان، موجودی مختار است، پس؛
- رسیدن به کمال، با انجام کارهای اختیاری ممکن است؛
- انجام یک کار اختیاری، متوقف بر چند چیز است: آگاهی نسبت به راه درست، فراهم شدن زمینههای بیرونی انجام آن کار و قدرت آن شخص بر انجام آن کار، پس؛
- بر اساس قاعده لطف، بر خداوند لازم است که هم قدرت انتخاب را به انسان بدهد و هم زمینه شناخت راه صحیح را به او معرفی کند؛
- ابزارهای شناخت انسان، عبارتند از: حس، عقل و وحی؛
- ابزار حس و عقل، در شناخت راه سعادتی که همه جنبههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی انسان را شامل شود، ناکافی است، پس
- بر خداوند حکیم و لطیف، لازم است که جهت تحقق هدف الهی از آفرینش انسان، از راه دیگری، غیر از حس و عقل، راه را به انسان نشان دهد و این راه چیزی نیست جز ارتباط با وحی و عالم غیب.
- ارتباط با غیب و دریافت وحی، در توان هر انسانی نیست و تنها برخی انسانها چنین توانایی و قدرتی را در اثر انجام کارهای صحیح یافتهاند. [۳۴]
رویکرد درون دینی
با توجه به متون دینی، چندین امر به عنوان حکمت بعثت انبیاء مطرح شده است:
- زنده کردن امور فطری و بر طرف کردن ابهامات پیش روی عقل؛ [۳۵]
- اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر و بهانه؛ [۳۶][۳۷]
- ابلاغ شریعت و رساندن و تبیین احکام الهی به مردم؛ [۳۸]
- تعلیم و تربیت مردم؛ [۳۹]
- اقامه عدالت و قسط و جلوگیری از ظلم و ستم بندگان به یکدیگر؛ [۴۰]
- آزادی بندگان از بندگی طاغوت و قرار گرفتن آنها در زیر ستم و سیطره بندگان دیگر.[۴۱] [۴۲]
شبهه براهمه
برخی مدعی هستند که در شناخت خدا و دریافت پیام آسمانی، نیازی به نبوت و بعثت انبیاء نیست و خود انسان با اتکا به عقل میتوانند راه سعادت و خداشناسی را شناخته و بپیمایند. براهمه [۴۳] صابئین و تناسخیه [۴۴] و سمنیه [۴۵] در زمانهای قدیم دوئیستها در سدههای اخیر از این جملهاند. آنان برای این نظر خود، چندین دلیل ارائه نمودهاند. این نظریه علاوه بر براهمه، بهاندیشمندان مسلمانی مانند احمد بن طیب سرخی و قطب الدین راوندی نیز نسبت داده شده است. [۴۶] این افراد جهت توجیه نظر خود، به چند دلیل تمسک نمودهاند. مهمترین استدلال این افراد این است که:
پیام پیامبران یا موافق حکم عقل است که با وجود عقل دیگر نیازی به پیامبر و پیام او نیست و یا مخالف با عقل است که در این صورت، عقل از قبول آن پیام امتناع میکند. [۴۷] و از نظر عقلی باید آن مطلب را رد کرد. [۴۸]
اما این ایراد نادرست است؛ زیرا
در کنار موافق و مخالف با عقل، قسم سومی نیز هست و آن عدم توان عقل در درک آموزههایی است که البته مخالف با عقل نیز نیست. توضیح اینکه: آموزههای وحیانی بر دو قسم است. یا عقل توان درک آنها را دارد (مانند اصول دین) و یا عقل از درک درست مفاد آن آموزهها عاجز است وعقل در مورد آن ساکت بوده و نظری ندارد.
در مواردی که عقل بشر به صورت مستقل از درک آن عاجز است هیچ صحبتی در مورد آن ندارد؛ مانند شناخت مبدأ و معاد، و صفات خداوند و طریقه صحیح زندگی کردن [۴۹] و اموری از این دست وحی میتواند راه صحیح را به ما نشان بدهد. اما در مواردی که عقل به تنهایی میتواند به آن برسد، ارائه آن از طریق وحی، موجب تأکید بیشتر و اعتماد دین داران بدان میگردد. [۵۰]
اهداف و فوائد بعثت انبیاء
فرستادن پیامبران برای تحقق هدف آفرینش انسان است، پس هدف اصلی فرستادن پیامبران همان هدف آفرینش آدمی است. در کنار این هدف اصلی، اهداف فرعی و میانی هم وجود دارد. از دلایلی که قرآن کریم برای اثبات بعثت انبیا و نبوت آنها بیان کرده است. این اهداف به طور خلاصه عبارتند از:
- تکمیل توحید در جامعه
یکی از اهداف آفرینش انسان، تکامل انسان در پرتو اعمال نیک اختیاری و یافتن معرفت به نسبت به خداوند است. کمال معرفت خداوند، فهم توحید و نفی هر گونه شریک برای اوست. این امر به کمک پیامبران الهی ممکن است که باید بیایند تا بشر را از ذلت شرک و بت پرستی نجات و آنها را توحید فراخواند. همانطور که قرآن کریم در این مورد میفرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ...﴿٣٦﴾ (ترجمه: و در حقیقت، در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم [تا بگوید:] «خدا را بپرستید و از طاغوت [=فریبگر] بپرهیزید...)[نحل–۳۶]
حضرت علی(ع) نیز در بیانی مشابه به این مطلب اشاره دارد:
خداوند پیامبران را برانگیخت تا آن چه را که بندگان خدا درباره توحید و صفات خدا نمیدانند فرا گیرند و به ربوبیت و یگانگی خدا پس از انکار، ایمان آورند.[۵۱]
- تعلیم و تربیت
یکی دیگر از فوائد بعثت، تعلمی بندگان و تربیت دینی آنان است. در آیه زیر به این مطلب اشاره شده است:
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٢﴾ (ترجمه: ااوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.)[جمعه–۲]
- برپایی قسط و عدل
یکی دیگر از اهداف بعثت انبیاء، حمایت از مردم ضعیف و ستمدیده و مقابله با زورگویان است:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ...﴿٢٥﴾ (ترجمه: به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند،...)[حدید–۲۵]
بر اساس این آیه شریفه، پیامبران به همراه دلایل روشن شامل معجزات، دلایل عقلی اثبات حقانیت دعوت آنان و کتاب آسمانی به سمت بندگان میروند تا مردم را برای اقامه عدل و برابری، در برابر ستمگران برانگیزد و بسیج کند.
- آزادی انسان ها
رها شدن انسان از بند شیطان و نفس اماره و حرکت به سوی تکامل و معنویت، نیازمند شناخت راه حق و باطل است. پیامبران با ارائه برنامه هدایت وسعادت که به وسیله وحی دریافت کردهاند، تمام معارف مورد نیاز جهت سعادت دنیا و آخرت انسان را به نشان میدهد. آیه شریفه زیر به این مسئله اشاره دارد:
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٥٧﴾ (ترجمه: همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مییابند- پیروی میکنند [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد، و از کار ناپسند باز میدارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام میگرداند، و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است برمی دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگارانند.)[اعراف–۱۵۷]
با این بیان، برگرداندن آزادی واقعی به انسانها وجود انبیا را ضروری مینماید.
- نجات از ظلمات
نجات انسانها از تاریکیهای فکری، عقیدتی، اخلاقی، عملی و حرکت به سوی نور، روشنایی حیات و زندگی، یکی از اهداف بعثت انبیا است:
الر ۚ کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ﴿١﴾ (ترجمه: الف، لام، راء، کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آوری: به سوی راه آن شکست ناپذیر ستوده.)[ابراهیم–۱]
- بشارت و انذار
یکی دیگر از فوائد بعثت انبیاء، بشارت به نیکوکاران و ترساندن آنان از انجام کارهای ناپسند و نافرمانی خداوند است:
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ ۖ...﴿٤٨﴾ (ترجمه: ما پیامبران را جز برای «بشارت» و «بیم» نمیفرستیم.)[انعام–٤٨]
- اتمام حجّت
اگر انبیا(ع) نبودند، ممکن بود مردمِ لجوج، ادعا کنند که اگر پیامبرانی الهی آمده بودند ما با آغوش باز از آنها استقبال میکردیم و به نیکی رفتار میکردیم.
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یکونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَکَانَ اللَّـهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿١٦٥﴾ (ترجمه: پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا برای مردم بعد از این پیامبران بر خدا حجتی باقی نماند [و بر همه اتمام حجّت میشود.)[نساء–۱۶۵]
- قضاوت و داوری در رفع اختلاف ها
جوامع انسانی همیشه در آتش اختلاف سوخته و میسوزند و خود نیز به رفع اختلاف از میان خود قادر نیستند، چرا که علم آنها به حقایق از هر جهت محدود است; از طرف دیگر خودخواهیها کمتر اجازه میدهد زیر بار اطاعت هم بروند، ولی انبیا(ع) که علمشان از دریای بیپایان و اقیانوس بیکران علم خدا سرچشمه میگیرد و در سطحی مافوق دیگر انسانها قرار دارند میتوانند نقش مهمی در برطرف کردن اختلافات داشته باشند. قران کریم در این زمینه میفرماید:
کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّـهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴿٢١٣﴾ (ترجمه: مردم امتی یگانه بودند. پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بهحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که [کتاب] به آنان داده شد، پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد، به خاطر ستم [و حسدى] که میانشان بود [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند.)[بقره–۲۱۳]
- دعوت به حیات و زندگی کامل واقعی
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ (ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مىبخشد، آنان را اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حایل مىگردد، و هم در نزد او محشور خواهید شد.)[انفال–۲۴]
آیه فوق یکی از اهداف بعثت را زندگی و حیات در تمام ابعادش میشمرد: مادی، معنوی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و حیات اجتماعی[۵۲]
ادامه مطالب در نبوت2