عقاید من

یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو

عقاید من

یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو

  • ۰
  • ۰

توبه 1

توبه، مفهومی است در قرآن کریم به معنای بازگشت بنده به سوی خداوند. این موضوع به لحاظات گوناگون در چند رشته علوم دینی بررسی شده است. در علم فقه، از حکم شرعی فقهی توبه و آداب شرعی آن سخن رفته و در علم کلام، به مباحث مرتبط با حسن و قبح عقلی و ارتباط آن با وجوب توبه و وجوب قبول آن از سوی خداوند پرداخته اند. عرفان و اخلاق اسلامی هنگام بررسی توبه، مباحثی از جمله انواع و اقسام به لحاظ اخلاقی و عرفانی و نقش‌ آن در رشد عرفانی و اخلاقی سالکان را مطرح می‌سازد.

رسول اکرم(ص):
« نشانه شخصی که توبه واقعی کرده است، چهار چیز است: عمل خالصانه برای خدا، رها کردن باطل، پایبندی به حق و حریص بودن بر کار خیر.»

تحف العقول، ص۲۰.

محتویات

واژه شناسی

این واژه از ریشه «ت و ب» گرفته شده که در زبانهای گوناگون سامی به معنای «بازگشتن» به کار رفته است. [۱] در منابع لغت عربی نیز برخی همین معنا را معنای اصلی این ریشه دانسته‌اند. [۲] البته همواره عالمان مسلمان توجه داشته‌اند که معنای اصلی توبه در عربی همان بازگشتن است.

همین معنای لغوی، در آثار گوناگون فقهی، کلامی و عرفانی رواج یافته و در اصطلاح شناسی توبه، تاثیر داشته است. بیشتر عالمان قرآن و حدیث، چون خطابی، حلیمی [۳] و شیخ طوسی، [۴][۵] [۶] فقیهانی چون نووی، [۷] [۸] متکلمانی چون ماتریدی[۹] و ابن‌فورک [۱۰] و عارفانی چون ابوالعباس ابن‌عطا [۱۱] و قشیری [۱۲] بر محور همین معنا، توبه را تفسیر کرده‌اند.

مفهوم توبه در قرآن کریم و پس از آن در احادیث به طور گسترده‌ای بیان شده، و در دوره شکل‌گیری علوم اسلامی، در شاخه‌های مختلف آن از فقه و کلام گرفته تا اخلاق و عرفان راه یافته است.

توبه در قرآن کریم

کاربردهای توبه در قرآن

این واژه در قرآن کریم به چند صورت به کار رفته است.

  • در یک کاربرد، این واژه به صورت ثلاثی مجرد و با صیغه «تابَ یتوبُ» و با حرف جرّ «علی» به کار رفته و اشاره به توبه پذیرفتن دارد و فاعل آن خداوند است.[۱۳]

فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (ترجمه: آن‏گاه آدم کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت و [خداوند] توبه‏ی او را پذیرفت. به راستی او خود بسیار توبه پذیر مهربان است.)[۲–۳۷]

  • در یک کاربرد دیگر، این واژه با حرف جرّ «الی» به کار رفته و اشاره توبه‌کردن دارد که از سوی بنده و به معنای بازگشت به خداوند است:

وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یتُوبُ إِلَی اللَّهِ مَتاب (ترجمه: و هر کس توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بدون شک او به سوی خداوند کاملا بازگشته است.)[الفرقان–۷۱]

  • در کاربردهای دیگر نیز این فعل به معنای توبه کردن به کار رفته است:

وَاسْتَقِمْ کما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر (ترجمه: پس [ای پیامبر!] همان‏گونه که دستور یافته‏ای ایستادگی کن! و هر کس که هم‏راه تو توبه کرده است [باید طبق دستور ایستادگی کند] و طغیان مکنید، قطعا او به آن چه عمل می‏کنید بیناست.)[هود–۱۱۲]


در همان کاربرد اول، تواب به عنوان یکی از اسامی خداوند(اسماء الله) بارها به کار رفته است:

فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (ترجمه: آن‏گاه آدم کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت و [خداوند] توبه‏ی او را پذیرفت. به راستی او خود بسیار توبه پذیر مهربان است.)[بقره–۳۷]

بر اساس کاربرد دوم نیز صیغه مبالغه، به صورت توّاب برای انسان به کار رفته است:

...إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرین (ترجمه: ...البتّه خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.)[بقره–۲۲۲]

در برخی از کاربردهای قرآنی، توبه الهی در تعامل با توبه انسانی نهاده شده، و سخن از آن شده است که اگر کسی توبه کند، خداوند توبه‌پذیر است.

...فإنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحیم (ترجمه: ...آن‏گاه اگر توبه کردند و درستکار شدند از آن دو دست بردارید زیرا خداوند توبه پذیر مهربان است.)[النساء–۱۶]

امور همراه با توبه

در آیات مختلف قرآن کریم، توبه خداوند در کنار اموری قرار داده شده است که عبارتند از:

  • عفو و بخشش از سوی خداوند: [۱۴]

وَ هُوَ الَّذی یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یعْفُوا عَنِ السَّیئاتِ وَ یعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (ترجمه: و او کسی است که توبه را از بندگانش می‏پذیرد و از گناهان درمی‏گذرد و آن چه انجام می‏دهید می‏داند.)[۴۲–۲۵]

  • هدایت از ناحیه خداوند: [۱۵]

یریدُ اللَّهُ لِیبَینَ لَکمْ وَ یهْدِیکمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ وَ یتُوبَ عَلَیکمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم (ترجمه: خداوند می‌خواهد که [احکام شرع خود را] برای شما آشکار سازد و شما را به سنّت‏های کسانی که قبل از شما بوده‏اند، هدایت فرماید و از شما درگذرد و خداوند دانای حکیم است.)[۴–۲۶]

  • تبیین و روشن کردن برخی امور برای انسان از سوی خداند:

ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیهِ وَ هَدی (ترجمه: سپس پروردگارش او را برگزید و توبه‏اش را پذیرفت و هدایت کرد.)[۲۰–۱۲۲]

همچنین پذیرش توبه بارها در مقابل عذاب الهی مطرح گردیده است، که در این حالت، پذیرش توبه می‌تواند به معنای بازگرداندن عذاب باشد:

لَیسَ لَک مِنَ الْأَمْرِ شَیءٌ أَوْ یتُوبَ عَلَیهِمْ أَوْ یعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ (ترجمه: از این کار چیزی در اختیار تو نیست یا بر ایشان ببخشاید یا عذابشان کند، چرا که ایشان ستمکاراند.)[۳–۱۲۸]

ارتباط توبه با بخشش گناهان

ارتباط توبه با طلب بخشش و بخشایش گناهان که در برخی از آیات از آن سخن رفته نیز بر اساس همین گستردگی کاربرد واژه توبه در قرآن کریم است.[۱۶]

به همین جهت، به هنگام سخن از نخستین نافرمانی در داستان آفرینش آدم(ع)، نخستین توبه نیز رخ می‌دهد و آدم(ع) با «تلقی کلمات» از پروردگارش، توبه‌اش پذیرفته می‌شود. [۱۷]

انواع توبه

باید توجه داشت که لازم نیست که حتما توبه به دنبال گناه باشد. بلکه قرآن کریم در جایی اعلام می‌کند که خداوند، توبه پیامبر(ص) و مهاجرین و انصاری که از او پیروی کردند، را پذیرفت، [۱۸] بدون آنکه سخن از گناهی از آنان شده باشد.

حتی در آیه‌ای سخن از برگزیدن آدم(ع) آمده است و به دنبال آن بیان شده که خداوند توبه او را پذیرفت.[۱۹]

بنابراین، گاهی توبه به دنبال گناه است و گاه این بازگشت خداوند به معنای رحمت و لطف وی بر کسی است.

حقیقت توبه قرآنی

نتیجه‌ای که از بررسی کارکردهای توبه در قرآن به دست می‌آید این است که توبه قرآنی اشاره به وجود نوعی رابطه میان انسان و خداوند است که در آن خداوند فضیلت و برتری‌ای را به انسان می‌بخشد و او را در مسیر رستگاری مورد تایید قرار می‌دهد و پیوستگی و مداومت بر آن، از ویژگی‌های بندگانی است که جویای پاکیزگی‌اند و خداوند آنان را دوست می‌دارد.[۲۰]

توبه مورد قبول

پذیرش توبه مخصوص کسانی است که در اثر نادانی، کار ناشایستی انجام داده‌اند، ولی به محض توجه فورا توبه کرده‌اند:

إنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِک یتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً (ترجمه: توبه، نزد خداوند، تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه می‏شوند، سپس به زودی توبه می‏کنند اینانند که خدا توبه‏شان را می‏پذیرد، و خداوند دانای حکیم است.)[۴–۱۷]

اما کسانی که تا لحظه مرگ به کارهای ناشایست می‌پردازند و همان هنگام که اجل آنان فرا می‌رسد، به دنبال توبه هستند، توبه آنان پذیرفته نیست:

وَ لَیسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یعْمَلُونَ السَّیئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یمُوتُونَ وَ هُمْ کفَّارٌ أُولئِک أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً (ترجمه: و توبه کسانی که گناه می‏کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان دررسد، می‏گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست و [نیز توبه‏] کسانی که در حال کفر می‏میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابی دردناک آماده کرده‏ایم.)[۴–۱۸]

توبه نصوح

در آیه‌ای از قرآن کریم، از مردم خواسته شده است تا به سوی خداوند توبه نصوح بیاورند

یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا (ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، به درگاه خدا توبه‏ای راستین کنید.)[۶۶–۱۲]

با توجه به ریشه سامی واژه نصوح و نیز سیاق آیه، این واژه می‌تواند از ماده "نصح" و به معنای «پاک و خالص»، [۲۱] یا به معنای «با دوام، با ثبات» [۲۲] [۲۳] باشد.

بر این اساس، توبه نصوح توبه‌ای است که همراه با پاکی و خلوص نیت باشد یا توبه‌ای است که با دوام باشد و شکسته نشود که این معنای دوم، مشهورتر است. به همین جهت، توبه نصوح توبه‌ای دانسته شده که توبه‌کننده در آن قصد دوام و پایداری دارد. [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷][۲۸]

 

توبه در فقه اسلامی

در منابع فقهی مذاهب اسلامی، همواره بر وجوب توبه از گناهان تأکید شده است و وجوب آن فوری دانسته شده است. [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳]

آداب توبه

برخی از فقها برای توبه آداب خاصی نیز ذکر کرده‌اند. مثلا برخی غسل توبه را در شمار غسلهای مستحبی [۳۴][۳۵] و نماز توبه را در شمار نمازهای مستحبی آورده‌اند. [۳۶][۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] غسل توبه در منابع امامیه است و نماز توبه در منابع تمام مذاهب فقهی اسلامی بیان شده است.

نتیجه توبه

فقیهان گاه یادآور شده‌اند که هرگاه توبه از فسق با شروط توبه محقق گردد، نه‌تنها عذاب الهی از شخص توبه‌کار برداشته می‌شود، بلکه مستحق مدح و ستایش می‌گردد. [۴۱]

 

واقعیت توبه

توبه دو جنبه دارد. یک جنبه واقعی و یک جنبه ظاهری.

امام باقر(ع) در جواب کسی که از نحوه پوشاندن گناهان شخصی توبه کار پرسید، فرمود:
« هر گناهی که دو فرشته موکل بر او برایش نوشته‏‌اند را از یادشان می‌برد و به اعضاء و جوارح بدن او الهام می‌کند که گناهان او را پنهان کنید، و به قطعه‏‌های زمین که در آنجاها گناه کرده الهام می‌کند آن گناهانی که بر روی تو کرده است را فراموش کن. در این هنگام، خدا را در حالی ملاقات می‌کند که گناهی بر گردن ندارد و کسی نمی‌تواند بر علیه او گواهی دهد.»

الکافی، ج۴، ص۲۳۰.

در جنبه واقعی توبه، سخن در این است که توبه فرد گناهکار تا چه اندازه مورد قبول خداوند است، اما در جنبه ظاهری، سخن از این است که حکم ظاهری شخص توبه کار و برخورد دیگران با او چگونه است.

بیان فقها در مورد ماهیت توبه، در این دو جنبه با هم فرق دارد.


در بیان جنبه واقعی توبه که ناظر به تغییر وضعیت شخص در آخرت است، فقها با واگذار کردن امر به داوری اخروی، درباره اینکه این توبه تا چه اندازه مورد قبول خداوند است، سکوت کرده‌اند. حتی در مواردی مانند گونه‌هایی از ارتداد که در آنها توبه کردن شخص بی‌فایده است و حکم ارتداد جاری می‌شود، برخی بیان کرده‌اند که این حکم به آن معنا نیست که اگر شخص توبه کرد، توبه او مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت [۴۲]
[۴۳]

اما توبه در مورد مسائل ظاهری فقهی، در جنبه‌های مختلف فرق می‌کند.

توبه ازگناهان دارای اثر حقوقی

در مواردی که توبه، اثری حقوقی ــ اعم از حقوق خانواده، حقوق مالی یا احکام عبادی ــ دارد نزد عموم فقها همینکه شخص اظهار توبه کرد این امر به منزله توبه است و قبول آن از سوی دیگران، نیازمند امر دیگری نیست. مثلاً [۴۴][۴۵]

البته در آنجا که ترتب اثر حقوقی بر توبه، مستلزم نوعی اعتماد به آن شخص است، به خاطر اینکه اگر توبه شخص واقعی نباشد و او در حال ظاهر سازی است، قبول کردن توبه او موجب مفسده‌ای فردی یا اجتماعی می‌شود. به همین جهت، فقها در این موارد بیان کرده‌اند که باید این شخص را آزمایش کرد تا متوجه شویم توبه او واقعی است یا ظاهر سازی. به عنوان نمونه، در مسئله توبه شخص محارب، برخی از فقیهان بر این نکته تأکید کرده‌اند که اظهار توبه از سوی محارب می‌تواند ناشی از تقیه بوده باشد و تنها در صورتی می‌توان به توبه او اعتماد کرد که نشانه‌های اصلاح اخلاق او نمایان شود.[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹]

همچنین درصورتی که مردی تصمیم بگیرد با زنی که می‌داند زنا کرده، به باور اینکه توبه کرده است،ازدواج کند، نزد برخی فقها، اظهار توبه از سوی آن زن کافی نیست و لازم است او را امتحان کنیم که توبه‌اش واقعی بوده یا نه. [۵۰] [۵۱][۵۲]

توبه از گناهان دارای اثر جزایی

در مواردی که گناه شخص، مجازاتی را در پی دارد، همینکه شخص اظهار توبه کرد، توبه او پذیرفته می‌شود. در چنین مواردی پس از اظهار توبه نیازی نیست تحقیق کنیم که توبه این شخص واقعی بوده یا ظاهر سازی و دروغین. به همین جهت، حتی درمواردی که مشخص شود شخص بر انجام گناه کبیره‌ای اصرار دارد، باز اظهار توبه جهت برطرف شدن مجازات او کفایت می‌کند.[۵۳]

در جرائم جنسی که موجب حد می‌شود[۵۴] در صورتی که مُجرم قبل از شهادت شاهدان نزد حاکم، توبه کند، حد بر او اجرا نمی‌شود ولی اگر پس از اقامه شهادت توبه کند، حاکم با در نظر گرفتن مصالح مسلمانان در اجرای حد یا عفو مخیر است، اما درصورتی که توبه نکند، حتما باید حد بر او اجرا شود. [۵۵] [۵۶][۵۷]

در ماده ۷۳ قانون مجازات اسلامی ایران چنین آمده است: «هرگاه کسی به زنایی که موجب حد است، اقرار کند و بعد توبه نماید، قاضی می‌تواند تقاضای عفو او را از ولی امر بنماید و یا حد بر او جاری نماید» [۵۸]

در ماده ۱۸۱ قانون مجازات اسلامی ایران در مورد مجازات کسی که شراب نوشیده است تصریح شده که «هرگاه کسی که شراب خورده، قبل از اقامه شهادت توبه نماید، حد او از ساقط می‌شود، ولی توبه بعد از اقامه شهادت موجب سقوط حد نیست». اما درباره حد سرقت، در تبصره ماده ۲۰۰ بیان شده که «حد سرقت بعد از ثبوت جرم یا توبه ساقط نمی‌شود و بخشیدن سارق جایز نیست».

توبه در موارد حق الناس

برخی از فقها بیان کرده‌اند که توبه از حقوق الناس، در صورتی قبول می‌شود که حق کسانی که به آنان ظلم شده است بازگردانده شود یا از آنان طلب بخشش شود. [۵۹]

برخی دیگر، ظلم‌هایی که باعث ایجاد حق الناس میشود را بر چند قسم دانسته‌اند:

قسم اول در امور مالی‌ای است که شرط توبه در آن، بازگرداندن عین مال، یا شبیه آن به صاحب مال یا ورثه او، یا طلب بخشش از آنان است؛

قسم دوم ظلم‌های غیرمالی است. در این قسم، اگر ظلم از قبیل دشنام دادن و ریختن آبروی دیگران باشد، باید در صدد جبران نسبتی که به دیگران داده بر آید. اگر قتل و جراحت وارد کردن است، قبول قصاص یا طلب عفو از صاحب حق است...[۶۰]

تک نگاری‌های فقهی در باب توبه

  • التوبه، از احمد‌بن‌اسحاق ابن صبیح جوزجانی (سده ۳ق)؛([۶۱] [۶۲]

  • کتاب التوبه، از ابن تیمیه فقیه حنبلی (درگذشت ۷۲۸ق) (بیروت، ۱۴۱۲ق)؛

  • کتاب التوبه، از ابن قیم جوزیه فقیه حنبلی (درگذشت ۷۵۱ق) (بیروت، ۱۴۱۲ق)؛

  • کتاب البضاعه المزجاه در باب احکام، شرایط و آداب توبه از عبدالله بن محمدتقی کرمانشاهی.[۶۳]

توبه در علم کلام

توبه در اصطلاح علم کلام به معنای پشیمانی از خطا و گناه است و از مواردی به شمار می‌رود که باعث از بین رفتن عذاب الهی است. متکلمان این بحث را در کنار مبحثی که به راههای دیگر بخشایش گناهان همچون شفاعت و عفو الهی پرداخته است، مطرح کرده‌اند.

مهم‌ترین مسائلی که در مبحث توبه محل نزاع متکلمان بوده است و به آنها پرداخته‌اند، عبارت‌اند از شرایط تحقق توبه، وجوب توبه و وجوب قبول آن از سوی خداوند.

شرایط صحیح بودن توبه

  • پشیمانی از گناه:

تحقق توبه شرایطی دارد که مهم‌ترین آن پشیمانی است. برخی از متکلمان به واسطه حدیثی از پیامبر(ص)، [۶۴] [۶۵] توبه را پشیمانی دانسته‌اند. [۶۶] [۶۷] اما بیشتر متکلمان آن پشیمانی‌ای را توبه شمرده‌اند که به واسطه زشتی و قبح آن عمل در شخص ایجاد شده باشد. [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] [۷۳]

  • قصد جدی نسبت به ترک گناه:

شرط دیگر تحقق توبه عزم بر ترک و تکرار نکردن گناه یا فعل قبیح است. البته در مورد این مسئله، میان متکلمان مورد اختلاف است. ابن اخشید [۷۴]، متکلم معتزلی، عقیده داشت که توبه چیزی جز پشیمانی از ارتکاب گناه نیست و قصد ترک گناه تأثیری در درستی توبه ندارد. [۷۵] متکلمان اشعری نیز آن را شرط اصلی در تحقق و صحت توبه ندانسته‌اند. [۷۶][۷۷] اما متکلمان معتزلی، به ویژه متکلمان بصری، قصد بر ترک گناه را از شروط توبه به شمار آورده، و توبه بدون عزم را حتی اگر به دلیل ناتوانی باشد، مردود دانسته‌اند. [۷۸][۷۹][۸۰][۸۱]

وجوب انجام توبه

مسئله دیگری که در کتاب‌های کلامی در مورد توبه مطرح شده است، وجوب توبه است. میان گرایش‌های مختلف کلامی در مورد وجوب توبه اختلاف نظری نیست، بلکه اختلاف نظر تنها در این مسئله است که این واجب بودن، به واسطه ادله نقلی و روایات است یا حکم عقل است.

متکلمان معتزلی با توجه به حسن و قبح عقلی افعال و با طرح این مسئله که از نظر عقلی، دفع ضرر واجب است، استدلال می‌کردند که اگر کسی بداند به جهت انجام گناه و فعلی قبیح یا ترک یکی از واجبات الهی مرتکب گناه و شایسته کیفر خواهد شد، وظیفه دارد اشتباه خود را جبران کند و راه جبران آن چیزی جز توبه نیست. [۸۲]

بیشتر معتزله معتقدند که تنها واجب است که از گناهان کبیره توبه کرد؛ اما ابوعلی جبایی بر آن است که توبه از گناهان صغیره نیز واجب است. [۸۳] [۸۴] [۸۵] در مقابل، متکلمان اشعری‌ برآن‌اند که وجوب توبه به واسطه ادله نقلی و روایات و اجماع امت اسلامی است. [۸۶] [۸۷] [۸۸] در این باره، متکلمان امامی وجوب توبه را هم عقلی و هم نقلی دانستـه‌اند. [۸۹] [۹۰] [۹۱]

قبول توبه از سوی خداوند

مسئله دیگری که متکلمان در این ‌باره به‌ آن پرداخته‌اند، آن است که بعد از انجام توبه صحیح از سوی بنده گناهکار، قبول آن از سوی خداوند واجب است یا نه.

معتزله بصره قبول توبه‌ صحیح را بر خدا واجب می‌دانستند. دلیل این اعتقاد آنان این بود که به عقیده آنها برای‌ خداوند زشت و ناپسند است کسی را که همه شرایط توبه صحیح را دارد، نبخشد و او را عذاب کند. عدل الهی اقتضا می‌کند که خداوند توبه شخص گناهکار را بپذیرد. [۹۲] [۹۳] [۹۴] [۹۵]

در مقابل، معتزله بغداد و دیگر گرایش‌های کلامی همچون مرجئه، امامیه و اشاعره، قبول توبه و در نتیجه عذاب نکردن آن شخص را حاصل فضل و رحمت خداوند می‌دانستند. [۹۶][۹۷] [۹۸] [۹۹][۱۰۰] به اعتقاد متکلمان اشعری، همین‌که مردم با گریه و زاری و خواهش از خدا می‌خواهند که توبه آنها را بپذیرد ولی یقین ندارند که توبه آنها پذیرفته می‌شود، نشانه‌ آن است قبول توبه از سوی خداوند حتمی و قطعی نیست وگرنه بعد از توبه نیازی به این گریه و زاری نیست.[۱۰۱][۱۰۲] [۱۰۳]

 

 

یک توبه یا توبه از تک تک گناهان

مطلب دیگری که توجه متکلمان را به خود جلب کرده بود،‌ای است که آیا کسی که چندین گناه کرده و هنوز توبه نکرده است، آیا باید برای تک تک گناهانش توبه جداگانه‌ای انجام دهد یا یک توبه برای تمام گناهانش کفایت می‌کند. ابوهاشم جبایی و ابوبکر باقلانی برآن‌اند که اگر کسی گناهان مختلف و متعددی مرتکب شده باشد، باید از همه آنها توبه کند، و توبه از یک گناه خاص پذیرفته نمی‌شود. در حالی که دیگر متکلمان در این باره چنین اعتقادی ندارند و معتقد‌اند که یک توبه برای تمام گناهان شخص کفایت میکند. [۱۰۴] [۱۰۵] [۱۰۶]

توبه در عرفان

آیات متعددی که در قرآن، مؤمنان را به توبه فرا می‌خواند. [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] همواره سرمنشأ مباحث مختلفی درباره تبیین توبه و مراتب آن نزد صوفیه بوده است. از تعاریف گسترده عارفان درباره توبه می‌توان چنین دریافت که این مقوله برای آنان اهمیت بسیار داشته است. [۱۱۰] [۱۱۱][۱۱۲] [۱۱۳]

تعریف عرفانی از توبه

تعریف به اجزاء

اغلب صوفیه، توبه را نخستین مقام از مقامات سیر و سلوک دانسته‌اند [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] و به پیروی از امام علی(ع)[۱۱۷] آن‌را در مجموع به معنی پشیمانی از گناه، تصمیم بازگشت به سوی خداوند، ترک ظلم کردن و پرداخت حقوق دیگران که ضایع کرده است، تعبیر کرده‌اند. [۱۱۸] [۱۱۹]

تعریف موضوعی

برخی از عرفاء، توبه را بر اساس ماهیت و ساختارش تعریف کرده‌اند. مانند این تعریف که توبه را بازگشت از گناه و رجوع به خداوند معرفی کرده است.[۱۲۰]

تعریف غایی

تعریف‌های غایی که به اهداف و نتایج توبه نظر دارند. مانند این تعریف که توبه را باقی نماندن آثار گناه در اعمال انسان دانسته‌اند. [۱۲۱]

سیر تاریخی بحث از توبه در متون عرفانی

بعد از مدتی که صوفیان از نگارش مطالب و تعالیم خود خودداری می‌کردند، در اواخر سده۲ و اوایل سده ۳ قمری تصوف مجهز به ابزار کتابت شد و نهضت تألیف در این زمان شروع شد. در این زمان، بخش‌های مستقلی از نوشته‌های صوفیه به مبحث توبه اختصاص یافت [۱۲۲] و این سنت در کتابهای متأخر نیز باقی ماند.[۱۲۳] [۱۲۴]

البته صوفیان نخستین در تعریف مفهوم توبه، بیشتر ناظر به شرح آیات و احادیث بودند و کمتر نظریات و تجربه‌های شخصی خود را بیان می‌کردند. حجم قابل ملاحظه مستندات قرآنی و روایی که در این متون آمده است، به خوبی این نظر را تأیید می‌کند. [۱۲۵] [۱۲۶]

در هماهنگی با این رویکرد، تعریف‌های موضوعی و غایی توبه در این دوره، مملو از اصطلاحات شرعی است و از دیدگاه این عارفان، انسانِ توبه‌کار فردی است که عبادت‌های دینی همچون نماز و روزه را همراه با ریاضت و مبارزه با نفس به جای آورد و خود مقید به شریعت باشد. [۱۲۷]

از سده ۳ق، به تدریج ادبیات خاصی در میان صوفیه شکل گرفت که دربر دارنده تعابیر ویژه عرفانی بود. پس از آن، نویسندگان تصوف با کمک این ادبیات جدید، اصطلاحات عرفانی و از جمله توبه را دوباره تعریف نمودند و آنها را در قالب حالات و مقامات عرفانی تقسیم‌بندی کردند.

از جمله این نویسندگان، نخست ابونصر سراج طوسی بود که در کتاب اللمع فی التصوف، خود توبه را نخستین مقام از مقامات عرفانی شمرد.[۱۲۸]

در این هنگام، صوفیان ایرانی نیز در آثار خود مبحث مستقلی را به توبه اختصاص دادند. [۱۲۹] [۱۳۰] [۱۳۱] [۱۳۲] و با نگاه خاص ایرانی خود به تعریف اصطلاح توبه پرداختند. به عنوان مثال، ابوحامد محمد غزالی توبه را «سبقت گرفتن عقل بر شهوت» می‌دانست. [۱۳۳] مشابهت این تعریف‌ها با تصور ایران باستان از مهار کردن یک صفت ناپسند اخلاقی به وسیله صفت متضاد آن، به‌ویژه مهار شهوت و خودکامگی با خرد و عقل، قابل توجه است. [۱۳۴]

در سده‌های بعد، اصطلاحات عرفانی ثبات بیشتری یافت و با تعاریف جدید صوفیان بر عمق آن افزوده شد. برای نمونه، شهاب‌الدین عمر سهروردی نیز بیداری از غفلت را لازمه توبه به شمار می‌آورد و با استناد به فرمایش علی(ع)، محاسبه اعمال، حفظ نَفْس، نگاه داشتن حواس، رعایت اوقات زندگی، کنار گذاردن وسوسه‌ها و تصورات باطل و مراقبت از اعمال را جزو شرط‌های باقی ماندن بر توبه بیان می‌کند. [۱۳۵]

ابن عربی توبه را رجوع به حق، و یافتن نوری که در پرتو آن حقیقت اعمال انسان کشف، و نزدیکی به خداوند قابل رؤیت می‌شود، می‌دانست. او بر این باور بود که توبه‌کننده حقیقی خداوند است و بنده توبه کار، فقط محل ظهور صفت توّابیت الهی است. [۱۳۶]

به نظر می‌رسد که از میان عارفان متقدم، یکی از کامل‌ترین و موجزترین طبقه‌بندیهای ارکان و شرایط توبه را خواجه عبدالله انصاری در کتابهای منازل السائرین [۱۳۷] و صد میدان [۱۳۸] به دست داده است. او توبه افراد گناهکار را از توبه عارفان جدا می‌داند و برای هریک از این توبه‌های سه‌گانه، ۳ نشانه می‌آورد. [۱۳۹]

  • ۹۵/۰۷/۱۶
  • سجاد اکبری

توبه

توبه نصوح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی