حج ، عملی عبادی در اسلام و به معنای سفر به شهر مکه در عربستان و زیارت خانه کعبه و انجام اعمال عبادیِ مخصوص این سفر است. حج افزون بر بُعد عبادی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و از مهمترین شعائر اسلام به شمار میرود.
رفتن به سفر حج، بر هر مسلمان فقط یکبار واجب میشود. عقل، بلوغ، حریت و استطاعت، شرایط وجوب حجاند. حج واجب بر سه گونه است: قِران، اِفراد و تَمَتُّع که در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه انجام میشود.
از زمانی که فرد احرام میبندد، برخی از کارها بر او حرام و انجام برخی از مناسک بر او واجب میشود. مناسک حج عبارتاند از احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، رفتن به مناسرزمین منا، رمی جمرات، سعی بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف نساء، طواف زیارت و نماز طواف.
حج عمره نیز از اعمال مورد تأکید در اسلام است. که در سایر ایام سال انجام میشود.
مراسم حج بزرگترین اجتماع مسلمانان است. معتقدان به همه فرقههای اسلامی در ایام حج در مکه گرد هم میآیند.
محتویات
- ۲ در قرآن
- ۳ در احادیث
- ۴ حکم تکلیفی
- ۵ شرایط وجوب
- ۶ شرایط صحّت
- ۷ نیابت در حج
- ۸ اقسام حج
- ۹ مناسک حج
- ۱۰ مستحبات حج
- ۱۱ حج مستحب
- ۱۲ فوت شدن حج
- ۱۳ پانویس
- ۱۴ منابع
معنای لغوی و اصطلاحی
معنای واژه عربی حَجّ یا حِجّ، دلیل و برهان آوردن و امری مهم را قصد کردن، ذکر شده است.[۱] مراد از حج در متون و منابع اسلامی، از جمله منابع فقهی، عازم شدن به سمت بیتاللّهالحرام بهمنظور به جا آوردن اعمال و عباداتی ویژه در زمانی خاص است. به تعبیر برخی فقها، اصطلاح فقهی حج بر مجموعه اعمالی دلالت دارد که در مکانهایی خاص در مکه انجام میشوند.[۲] به مجموع کارهای عبادی آیین حج، مَناسِک حج میگویند.[۳] کلمه مناسک (جمع مَنْسَک) به معنای مکان یا زمان عبادت، عبادت کردن و محل ذبح است که توسع معنایی یافته و بر همه کارهایی که حجگزار در مکه انجام میدهد، اطلاق میشود.[۴]
در قرآن
- در قرآن، آیات متعددی درباره حج آمده و حج، تکلیفِ اشخاص مستطیع[۵] و از شعائر بزرگ و شایسته تعظیم[۶] بهشمار رفته است.
- بنابر آیه ۲۷ سوره حج، حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد که حکم حج را به مردم ابلاغ کند. قرآن حج را عبادتی معرفی کرده که زمانی معین دارد و هلال، نشانه حلول ماه جدید و فرا رسیدن موسم آن است.[۷]
- همچنین در قرآن به معین بودن ماههای برگزاری حج تصریح شده است. [۸] بر این اساس، رسم جاهلی تغییر ماههای حرام و جلو انداختن یا تأخیر اجرای مناسک حج مردود اعلام گردیده است.[۹]
- در آیات متعدد دیگری به مناسک و احکام فقهی و اخلاقی حج پرداخته شده است، از جمله تشریع حج تمتع برای غیر اهالی مکه و مجاوران حرم،[۱۰] وقوف در مشعر الحرام و عرفات همراه با آداب آن،[۱۱] احکام مربوط به قربانی کردن[۱۲] و شکار کردن (صید) در مناسک حج،[۱۳] وجوب طواف خانه خدا[۱۴] و سعی میان صفا و مروه،[۱۵] جایز نبودن تراشیدن موی سر پیش از انجام قربانی،[۱۶] جواز کسب و تجارت در حج،[۱۷] برخی کارهای ممنوع یا مذموم در هنگام مراسم حج، مانند مجادله و مباشرت با همسر[۱۸] و مخالفت با برخی سنّتهای ناپسند جاهلی در اعمال حج.[۱۹]
در احادیث
در دو کتاب وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل بیش از ۹۱۵۰ حدیث درباره جایگاه و احکام حج وجود دارد که نشان دهنده اهمیت و جایگاه مهم آن در دین اسلام و فراوانی احکام و پیچیدگیهای آن است.
- حج در روایات، برتر از روزه و جهاد، بلکه هر عبادتی جز نماز شمرده شده است.[۲۰] در مناسک حج اسرار و فواید بیشماری نهفته است. در روایتی از [امام صادق(ع)] آمده است: «حج گزار مهمان خدا است؛ اگر بخواهد به او عطا میکند و اگر بخواهد اجابتش مینماید و اگر حاجی شفاعت کسی را نزد او نماید میپذیرد و اگر از خواستن ساکت شود، خود آغاز به عطا میکند».[۲۱] در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «آن گاه که حاجیان در منی استقرار مییابند، منادی از جانب خدا ندا میدهد: اگر خواستار خوشنودی من هستید، من راضی شدم».[۲۲]
- در احادیث، حج از ارکان دین اسلام[۲۳] و از برترین کارها و باارزشترین فرایض[۲۴] بهشمار رفته است.
- حضرت علی(ع) حج را جهاد ناتوانان نامیده[۲۵] و در وصیت خود، کمترین دستاورد آن را آمرزش گناهان دانسته است.[۲۶]
- ادا نکردن یا به تأخیر انداختن حج واجب در احادیث به شدت نکوهش و موجب بروز آثار و تبعات منفی دنیوی و اخروی اعلام شده است.[۲۷]
- حج در احادیث چنان اهمیتی دارد که بر زمامدار مسلمانان فرض شده که اگر مردم فریضه حج را وانهند، آنان را به انجام دادن آن وادارد و در صورت نیاز، هزینه سفر را از بیت المال تأمین کند.[۲۸]
حکمت تشریع
- احادیث متعددی به حکمت تشریع حج پرداختهاند. امام علی(ع) در موارد گوناگون، شماری از این حکمتها را یاد کرده است، از جمله تواضع مسلمانان در برابر عظمت و عزت خداوند، رهایی از تکبر، آزمایشی بزرگ برای تحمل سختیها، نزدیکی مسلمانان به یکدیگر، فراهم شدن اسباب تقرب به خداوند و رحمت الهی.[۲۹]
- حضرت فاطمه(س) حج را عامل استوار ساختن دین شمرده است.[۳۰]
- امام صادق(ع) گرد آمدن مسلمانان از نقاط مختلف جهان، آشنا شدن آنان با یکدیگر، بهره بردن از منافع گوناگون تجاری و فراگیری معارف و احادیث رسول اکرم(ص) را از حکمتهای حج خوانده است.[۳۱]
- امام رضا(ع) نیز برخی حکمتهای تشریع حج را چنین برشمرده است: وارد شدن به مهمانسرای خداوند و توبه از گناهان گذشته، بازداشتن بدن از پیروی خواستها و لذایذ نفسانی، دورشدن از سنگدلی و ناامیدی، برآورده شدن نیازهای مردم، بهرهمندی انسانها از منافع اقتصادی حج، تفقه و آشنایی مردم با دین.[۳۲]
آداب سفر
توصیههای متعددی از رسول اکرم(ص) و امامان شیعه درباره آداب سفر حج نقل شده است، از جمله:
- پشیمانی و توبه از گناهان گذشته، داشتن زهدی که از گناه باز دارد و حلمی که موجب چیرگی بر خشم گردد، خوشخلقی با همسفران، گشادهدستی در هزینه کردن برای مخارج سفر حج و پرهیز از چانه زنی در خرید آن،[۳۳] سخن نیکو گفتن در طول سفر، احتراز از لغو و بیهودهگویی، و اطعام مستحقان.[۳۴]
- در احادیث، پاداش حج و غفران الهی منوط به ادای آن با اخلاص و به دور از هرگونه ریا و خودنمایی قلمداد شده است.[۳۵]
حکم تکلیفی
حج از ارکان اسلام است و بر هر مکلّفی در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یک بار واجب میشود. به حج واجب به اصل شرع ـ و نه با نذر و مانند آن ـ از این جهت که از ارکان دین است «حَجّةُ الاسلام» گویند.[۳۶]
وجوب حج فوری است؛ بدین معنا که در نخستین سال استطاعت باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده میشود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، گناه کبیره است.[۳۷]
حج گاه با نذر، عهد، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت نیابت، واجب میشود. بدون فراهم آمدن یکی از اسباب وجوب، گزاردن حج مستحب است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن خانواده استحباب دارد.[۳۸]
چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتی از قبیل سفر و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آنها واجب است.[۳۹]
شرایط وجوب
عقل، بلوغ،[۴۰] حرّیت[۴۱] و استطاعت،[۴۲] شرایط وجوب حجاند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده و غیر مستطیع واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حجة الاسلام نمیکند.[۴۳] البته اگر کودک ممیز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت میکند. در این صورت در وجوب تجدید نیت احرام برای حجة الاسلام، اختلاف است.[۴۴]
احکام
- بر کسی که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهی فعلی دارد، حج واجب نمیشود.[۴۵] برخی گفتهاند: تفاوتی بین حالّ و مدّت دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است.[۴۶]
- قرض کردن برای حج واجب نیست.[۴۷] اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط، حج بر او واجب میگردد؛[۴۸] لیکن بنابر قول برخی، اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست.[۴۹]
- در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آنکه حج وی به جهت ترس از خطر متوقّف بر آن باشد.[۵۰]
- کسی که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمّهاش از حج بری میشود و گویا حج را کامل انجام داده است.[۵۱]
- بر کسی که پس از وجوب حج بر او، آن را انجام نداده، حج مستقر میگردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هرچند شرایط وجوب از بین برود، و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.
- استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم برای انجام دادن اختیاری مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق مییابد.[۵۲] هزینه چنین حجی از اصل ترکه ـ و نه ثلث آن ـ برداشته میشود.[۵۳] در اینکه باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، اختلاف است.
شرایط صحّت
مسلمان بودن، مؤمن (دوازده امامی) بودن،[۵۴] مباشرت در اعمال و در خصوص زن، اذن شوهر در حج استحبابی،[۵۵] وقوع احرام در ماههای حج (شوال، ذیقعده و ذیحجه)، شرایط صحّت حجاند. کسی که میخواهد حج تمتّع به جا آورد، باید عمره آن را در ماههای حج انجام دهد و به جا آوردن عمره تمتع در غیر ماههای حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز احرام حج پس از دهم ذیحجه صحیح نیست؛ حتی به قول کسانی که تمامی ذیحجه را از ماههای حج میدانند.[۵۶]
- حج هرچند بر کافر واجب است، لیکن از او در حال کفر صحیح نیست.[۵۷] بر بطلان عبادات غیر مؤمن ادعای اجماع شده است؛[۵۸] لیکن در صورتی که مستبصر شود، بنابر مشهور لازم نیست حجی را که مطابق مذهب خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند؛[۵۹] هرچند اعاده آن مستحب است.[۶۰]
- کسی که حج بر او واجب شده، اگر توانایی دارد خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگری از طرف او کفایت نمیکند.[۶۱]
- حج با نذر و مانند آن (عهد و قسم) واجب میشود. عقل، بلوغ و حریت و در زوجه، اذن زوج از شرایط صحّت نذر، عهد و قسم است.[۶۲]
نیابت در حج
میقاتهای حج
نایب گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا برای زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب برای مردهای که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و نیز بنابر مشهور، نایب گرفتن برای زندهای که حج بر او استقرار یافته، لیکن به دلیل بیماری یا پیری و مانند آن، توانایی جسمی خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی، در صورت استطاعت و عدم استقرار نیز، به شرط متمکن بودن برای نایب گرفتن، حکم چنین است. در اینکه وجوب نیابت اختصاص به حجةالاسلام دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم میشود، اختلاف است.[۶۳]
اقسام حج
کعبه یک سنگ نشانی نیست بلکه مقام ابراهیم خلیل هست.